خوش آمدید
موضوعات : سیاسی, فرهنگی
خبرساحلی

بازهم شعر مفت مي گويي در تبرا از عالمي بيدار؟

عیدالرسول عمادی یکی از دیگر شاعران اصلاح طلب با سرودن شعری به اظهار نظر حجت الاسلام زاهدوست امام جمعه دلوار در خطبه های نماز جمعه توهین کرد که محمد عابدی یکی از شاعران انقلابی استان بوشهر نیز در پاسخ به این حرکت شعری را سرودند و اظهار و نظر خجت الاسلام زاهدوست را با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری تایید کردند.

به دنبال برخی انتقادات جناب حجه الاسلام زاهددوست امام جمعه دلوار از برجام و سیاست های دولت روحانی برخی رسانه های اصلاح طلب با درج مطالبی سعی کردند با فضاسازی و تخریب این عالم زمان شناس که زبانش به سان عمار از منافع و حقوق مردم و نظام دفاع می کند او را به انفعال وادارند تا دیگر زبان در کام نداشته باشد یا اگر در کام داشته باشد به گونه ای سخن بگوید که برجامی ها برای او کف بزنند. خوب است آقایانی که در هشت سال دولت گذشته لحظه ای از تخریب کوتاهی نکردند و هرچه در چنته داشتند نثار آن دولت کردند چگونه وجدان آن ها اجازه می دهد این همه نابسامانی و مشکلات را که در این دولت نصیب مردم شده نادیده بگیرند و سکوت کنند.

عیدالرسول عمادی یکی از دیگر شاعران اصلاح طلب با سرودن شعری به اظهار نظر حجت الاسلام زاهدوست امام جمعه دلوار توهین کرد که محمد عابدی یکی از شاعران انقلابی استان بوشهر نیز در پاسخ به این حرکت شعری را سرودند و اظهار و نظر خجت الاسلام زاهدوست را با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری تایید کردند.

متن شعر توهین آمیز عبدالرسول عمادی به امام جمعه دلوار :

ترکمان چای و برجام

خطبه انشا نمود در ادوار
شیخی اندر ولایت دلوار

گفت برجام ترکمان چای است
عزت از ما ربوده در انظار

ترکمان چای شهر هامان برد
این یکی برده حرمت و آثار

ننگ ما شد قباله برجام
سنگ بر جام ماست در افکار

سنگ برجام جام ما بشکست
بار ما برده است در خروار

بعد از این عزتی به جا نگذاشت
این ورق پاره سیه کردار

ما نشستیم و خطبه ها خواندیم
غافل از این که رفته ما را بار

این شتر رفت و بار ما برداشت
سر نهاده به دامن کهسار

خواب بودیم و دزد گیتی برد
گنج ما در شاهی و شهوار

بس که غافل ز حال خود بودیم
جامه از ما ربود با شلوار

پنج بعلاوه یکی سارق
حمله بردند شب بدین بازار

هر چه مرغوب بوده را بردند
ماند بر جای بنجل بسیار

خواب تا در ربود این ناطور
سارقان آمدند بر دیوار

دیوسان شب هجوم آوردند
خانه را روفتند با انبار

شیخ کف کرده بر لب آورده
از سر خشم و کین کف بسیار

گفت این سان و داد داد سخن
گنج سینه گشود از اسرار

هرچه از کینه داشت در سینه
گفت از زخم پار وز پیرار

رئیس علی وار اسب خویش براند
بر تل و دشت و تپه دلوار

همچو خالو حسین ثانی بود
در بلاغت به گونه سالار

همچو رزمنده ای که عمری بود
در نبرد ولایت ظفار

از حماسه و جنگ رو در رو
بود آفاق سینه اش سرشار

می نمود این چنین که می جوید
هی مبارز به پهنه پیکار

زور در بازوان بر آورده
تا بر آرد ز خصم خویش دمار

الغرض می نمود در جنگ است
در خیالات فربه پروار

زان میان خاست یک نفر ماموم
گفت شیخا عنان خویش بدار

ترکمان چای بوده محصول
حاکم بی لیاقت قاجار

این چه تشبیه و این چه تنبیه است
اندکی عقل کو در این گفتار؟

از چه آلوده می نمایی زود
دامن حاکمان شیرین کار

ور که قاجاریان سر کارند
خود تو هم زین جماعتی سرکار

 

جوابیه شاعر انقلابی محمد عابدی به این شعر توهین آمیز:

 

شاعری کم سواد و بهره و بار
گفت از مرد جمعه ی دلوار

این همه حرف مفت و بیهوده
با بیانی سخیف و شوتی وار!

سبک او سبک بند تنبانی
دارد از شاعری فقط اطوار

گرد و خاکی به پاست از شعرش
یاوه می گوید از یمین و یسار

وزن را باخت،آفرین بر او!
می زند در قوافیش هم زار

حرف برجام گفته این آقا
سخنش مفت و یاوه،بی مقدار

برده بالا دو لنگ معنی را
از بیان هم که بی خیال،دمار،

در که آورده هیچ سر را هم
زده از جهل  بر دل دیوار

نیست مردی به او بفهماند
نیستی مرد گفتن از دلوار؟

آن رییسی که یا علی گفت و
کرد ویرانه خانه ی اغیار،

ننگ دارد از اینکه نامش را
ببرد غافلی در آن اشعار

مردی و غیرت است شعر جنوب
نه چنین جلوه های ذلت و عار

وای از دست پست و میز و مقام
خوردن نان به نرخ نکبت بار

گفته آقای حاکم دولت
منطق زور دارد استکبار

جام عهدش شکسته در برجام
وای از مکر و حیله ی مکار

کاسه ی داغ تر ز آش کنون
بی خبر از فسون آن غدار

فکر کرده جناب آمریکا
می دهد آب و دانه اش بسیار

ترکمنچای هم شرف دارد
به چنین عهد سست ناهنجار

نرود میخ آهنین در سنگ
چاک جهل است و بخیه اش دشوار

ناظم کم سواد و ناشاعر
«گرم تا کی بماند این بازار»

تو که دلداده ی جهانخواری
دل و دین داده،رفته ای سر کار

بی خیال امید و قفل و کلید
دست از بازی قلم بردار

اگر این پست را ز دست دهی
بشوی مثل دیگران بیکار،

باز هم شعر مفت می گویی؟
درتبرا از عالمی بیدار؟!

که به جرم کلام حق گفتن
شد نصیبش جفنگ یک بیمار؟

وقتی از پشت میز رانده شدی
سنجشت بر سرت شود آوار

زنده باد آن امام جمعه که گفت:
«دوستی را نشاید این غدار»

گوش کن حرف رهبر ما را
«یار نا پایدار دوست مدار

کپی
لینک اشتراک گذاری

  • 1440 بازدید
  • 0 نظر